دکتر محمد والی پور

حملاتپانيک يک نوع پاسخ به شرايط استرس زا مي باشد. تفاوت آن با ديگر پاسخ هاي بدن نسبت به عوامل شروع کننده ياسترس تنها در شدت و علائم آن مي باشد. حمله ي پانيک يک دوره ي احساس ترس شديد است که بطور موقت فعاليتهاي عادي فرد را مختل مي سازد. شروع آن معمولاً ناگهاني و بدنبال يک عامل محيطي آزاردهنده يا دلهره آور است.

هر چند براي فرد اغلب احساس ترس و ناراحتي شديد را ايجاد مي کند، مکانيزم آن در حقيقت يک واکنش تکاملي بدن است که به آن اصطلاحاًfight-or-flight response (اين پاسخ يک پاسخ حاد به استرس خوانده مي شود که توسط والتر کانون در سال 1929 توصيف گرديد. بر اساس اين تئوري حيوانات در مقابله با خطرات يک سري شارژهاي الکتريکي از دستگاه سمپاتيک خود صادر مي کنند که آنها را براي فرار يا مبارزه آماده مي سازد.

اين پاسخ بعدها به عنوان اولين مرحله ي نشانگان تطابق عمومي که پاسخهاي استرس در مهره داران را تنظيم مي کند، شناخته شد.)مي گويند. نشانه ها شامل لرزش ، تنگي نفس ، تپش قلب ، درد سينه ، تعريق ، تهوع ، سرگيجه ، احساس سبکي در سر و احساس خفگي مي باشد. در هنگام حمله ي پانيک مقادير زيادي آدرناليندر خون ترشح مي شود. بسياري از افراد که براي اولين بار دچار اين حملات مي گردند ،فکر مي کنند که دچار حمله ي قلبي شده ، در حال از دست دادن عقل خودهستند و يا دارند مي ميرند.

بسياري مي گويند اين حملات دلهره آورترين وقايع زندگي آنها بوده است. اگر اين حملات بصورت مکرر و غير منتظره اتفاق افتد بعنوان بيماري پانيک تلقي خواهد شد ، ولي حملات پانيک در جريان ديگر بيماريهاي اضطرابي نيز اتفاق مي افتد. بعنوان مثال کساني که دچار فوبيا(ترس از مکانهاي سربسته ، ارتفاع ، جاهاي پرازدحام و ... ) هستند ، ممکن است حملات پانيک را با قرار گرفتن در شرايط اضطراب آورتجربه کنند.

بيماران دچار حملات پانيک بخوبي با داروهاي ضد اضطراب و ضد افسردگي درمان مي شوند. مشخصه اصلي اختلال پانيك، وقوع خود به خود و غيره منتظره حملات پانيك است كه شامل حملات و دوره هاي مجزاي ترس شديد هستند. فراواني بروز حملات از چند نوبت در روز تا صرفا تعداد انگشت شماري حمله در يك سال فرق مي كند.

نخستين حمله پانيك اغلب كاملاً خود به خود است. اما گاه حمله هاي پانيك به دنبال آشفتگي، فعاليت بدني، فعاليت جنسي يا آسيب هيجاني متوسطي روي مي دهند. وقتي حمله پانيك آغاز مي شود، علايمش در عرض ده دقيقه به سرعت تشديد مي شود.

علايم رواني عمده اين بيماري عبارتند از، ترس مفرط و احساس قريب الوقوع بودن مرگ و نابودي. بيمار غالباً نمي تواند علت ترس خود را بيان كند. ممكن است دچار اغتشاش شعور شود و در تمركز اشكال پيدا كند. برخي نشانه هاي جسمي حمله پانيك عبارت است از افزايش ضربان قلب، احساس تپش قلب، تنگي نفس و تعريق. بيمار اغلب مي كوشد محلي را كه در آن قرارگرفته است ترك كند تا از كسي كمك بگيرد. حمله عموماً بيست دقيقه و ندرتاً بيش از يك ساعت طول مي كشد.

بيمار ممكن است در حين حمله دچار مسخ شخصيت (depersonalization)يا مسخ واقعيت (derealization) شود.
علايم حمله پانيك ممكن است سريع يا به تدريج برطرف شود. گاه بيمار در فاصله حملات از ترس اينكه حمله ديگري به سراغش بيايد، دچار اضطراب انتظار مي گردد.

نگراني جسمي از مرگ به دليل مشكل قلبي يا تنفسي ممكن است كانون اصلي توجه بيمار در حين حلمه پانيك باشد. گاه بيمار فكر مي كند تپش قلب و درد قفسه سينه اش نشانه آن است كه دارد مي ميرد. حدود 20% از بيماران در حين حمله دچار حلمه هاي افتش (سنكوپ) مي شوند. اين بيماران افراد جوان 20 تا 30 ساله هستند كه به بخش فوريت ها مراجعه مي كنند و با اينكه از نظر جسمي سالم اند، اصرار مي كنند كه دچار حمله قلبي شده اند و دارند مي ميرند.

اختلال پانيك اغلب با آگورافوبيا (گذرهراسي) همراه است. در آگورافوبيا، بيمار از هر موقعيتي كه در آن دست يابي به كمك مشكل باشد، سرسختانه اجتناب مي كند. آنها دوست دارند در اماكني مثل خيابان هاي شلوغ، مغازه هاي پرازدحام، فضاهاي سربسته (مانند زيرپل و آسانسور) و وسايل نقليه در بسته (مانند مترو، اتوبوس يا هواپيما) يكي از دوستان يا اعضاي خانواده همراهيشان كنند.

انواع درمان هاي حملات پانيك شامل:
دارو درماني، توان بخشي و روش هاي آرام سازي (relaxation) است كه مي تواند به شما در كنترل اين حملات كمك فراواني كند. نكات ديگري كه مي تواند آرامش بيشتري به فرد دچار حمله دهد شامل اين موارد است: اطمينان دادن به بيمار مبني بر اينكه اين علايم مربوط به يك بيماري شناخته شده است و باعث مرگ نخواهد شد، تشويق بيمار به تنفس آرام و عميق در مواقع تنگي نفس، اجتناب از مصرف كافئين و نيكوتين. دارو درماني
آلپروزولام و پاروكستين SSRIs ،TCAs ،و... از داروهاي مورد استفاده در درمان اختلا پانيك هستند. درمان شناختي- رفتاري با گروه درماني و خانواده درماني به بيمار و خانواده اش كمك مي كند كه خود را با واقعيت وجود اين اختلال در فرد بيمار و مشكلات رواني- اجتماعي ناشي از آن سازگار سازند.

دوره درمان پس از بهبود اولیه که حدود یک ماه طول میکشد، در حدود 8 تا 12 ماه است.

---

آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، ساختمان سپاهان ، طبقه 4
تلفن : 32241146 - 031

داریوششش [ 1395-09-06 ]
سلام من همون داریوشم که یه سال پیش پیام گذاشتم از شدت ترس پانیک الان بعد یه سال کاملا خوب شدم هرکسی میگه درمان نداره الکی میگه. با کمک روانپزشک و برنامه غذایی درست. فقط میگم دوره یکساله درمانو تحت نظر پزشک تمام کنین خوب هم بشین دوره رو ترک نکنین. میوه زیاد بخورین. شنا برین. پیاده روی عالیه.

زیبا [ 1395-09-05 ]
سلام وای من فکر میکردم استرس و اضطراب و فکر مردن فقط در من اینجوریه الان ک پیام ها رو خوندم یه درجه امیدوار شدم منم اینجوریم حس خیلی بدیه درک میکنمتون الهی همتون خوب بشید منم خوب بشم دعا کنیم در حق همدیگه خدارو قسم میدم هممونو خوب کنه. الهی آمینننننن.

داریوش [ 1394-09-01 ]
با سلام مرسی از سایت خیلی خوبتون .شما که لطف کردین این همه تلاش کردین برا حلش .یه لطف کنین یه گروه یا انجمنی درست کنین برا اینکه توش حداقل حرفامونو بزنیم. بخصوص وقت حمله.

داریوش [ 1394-09-01 ]
اگه مایل باشید یه گروه تلگرام درست کنیم حداقل وقتی حمله بهمون دست میده بجای بیرون رفتن یکم پیام بدیم چاره ای بیندیشیم.هر ئکسی گروه زد شماره مارو هم بزنه. واقعا خسته شدم از این وضعیت مثل ولگردها هر شب تا 6 صبح بیرونم.09362793051

داریوش [ 1394-09-01 ]
باسلام .الان که دارم این پیامو مینویسم صبح از ساعت 4 بیداربودم تا الان تو سرما و دمای منفی ده درجه از ترس مجبور شدم بزنم بیرون.باتوجه به اینکه تنها زندگی میکنم حملات تشدید میشه. وقتی تنهام اینجوریم. مخصوصا ساعت 4 صبح. الان این پیامارو خوندم یکم راحت تر شدم. اما باید فکر اساسی کرد.... ادم پاهاش دستش کلیههاش درد بگیره میدونه نمیمیره اما این بیماری ادمو بلا تکلیف میزاره ادم نمیدونه ایراد از قلب هستش.ایا معدشه. کجاشه.خیلی بده

ملکه مریم [ 1394-08-28 ]
سلام بچه ها..منم یه مدت این علایمو دارم.خیلی بد دردیه.میفهمم چی میگین.ولی باورکنین قرص و دارو به دردتون نمیخوره.چه بسا شما قرص مصرف کنین ولی هی به خودتون بیماریو تلقین کنین .منم همش تلقین میکنم ب خودم که چیزیم نیست.چون به شدت از قرص خوردن متنفرم.حس میکنم بیشتر مریض میکنه ادمو.البته خیلی ازدکترا هم هستن بدون تجویز قرص طی مشاوره ادمو خوب میکنن.درکل این یه بیماری روحیه.نه جسمی. خودتون باید درمانش کنین.خیلی دوس دارم باهم درارتباط باشیم بچه ها.به هم روحیه بدیم ..ازطریق اینستگhttps://telegram.me/AMARYAMAرامی یا تلگرامی واتساپی .چیزی..ای ایدی تلگراممه

احمد حسینی [ 1394-08-21 ]
باسلام خدمت آقای دکتر و همه همدردها.من یک گروه تو تلگرام تشکیل دادم به نام"بیمارن همدل مبتلابه پانیک".هرکس دوست داشت به من پیام بده تا اد کنم.09372640437

هدایت [ 1394-08-17 ]
سلام من الان هشت ساله دچار این حملات هستم. ولی با دارو کنترلش کردم. و به زندگیم ادامه میدم. خیلی حملات بدی هستش. ولی این فهمیدم هر وقت شرایط زندگی به هر جهت سخت میشه این حملات هم زیاد میشه. توصیه میکنم همیشه تحت نظر روانپزشک باشید. بعضی مواقع باید دارو ها کم بشه بعضی مواقع زیاد. ولی با بودن در کنار روانپزشک خوب مطمئن باشید پس همه مشکلات روحی بر خواهید آمد. با تشکر

روشنک [ 1394-07-27 ]
دوستان بازم تاکید میکنم قرص نخورید ...ب این فکر کنید ک شما تنها این بیماریو ندارید.ب این فکر کنید ک اگر تومور داشتید یا ناراحتی قلبی چ اتفاقی میفتاد واستون..پس سالمید خداروشکر فقط دچاره مشکل عصبی شدیم و با بالا رفتنه سن رفع میشه .مطمین باشید.یا علی

الناز [ 1394-07-17 ]
وای خدا،من چهار روزه به این بیماری مبتلا شدم، قفسه سینه ام درد میکنه، تپشرقلب شدید دارم،تا میخوابم تپشم بدتر میشه و دستام سر میشه و از خواب میپرم و گریه میکنم، خدایا کمکمون کن، بهم قرصای سیتالوپرام،کلردیازپوکساید،پارانول دادن

مهدی [ 1394-07-13 ]
من این حملات بهم دست میداد و علتشو نمیدونستم . پیش همه متخصصی رفته بودم . خونه رو کرده بودم داروخونه . حتی از خوردن داروها هم میترسیدم . نکنه بخورم حالم بدتر بشه. دیگه به این حالت عادت کردم . چند وقت پیش حمله بدی بهم دست داد رفتم دکتر اورژانس . فشارمو گرفت دید بالاست . یکی دوتا آمپول زد تا اومد پایین و گفت احتمالا فشارخون داشته باشی . یه مدت هم قرص آتنولول میخوردم که دیدم فشار خیلی اومده پایین روی 7 بود . دوباره رفتم پیش یه دکتر دیگه . کلی باهاش صحبت کردم بهم گفت که فشارخون نداری و پانیک داری . بهم قرص ایمی پرامین و سیتالوپرام داد . 2ماه خوردم تاثیر نداشت . دیگه نمیخورم. الان با تلقین و فکر خودم حالمو خوب نگه داشتم . فقط میخوام بگم تمام این حملات زاییده فکر خودمونه . البته خیلی سخته ولی حداقل میشه حملات رو کنترل کرد . بهتر بود یه انجمنی . گروهی بود تا همه از تجربیات هم استفاده میکردن. کسی اگه مشکلی داشت میتونم کمکش کنم mehdi.1733@yahoo.com حدود10سال این حملات رو دارم که کم وزیاد میشه و یه 2 سالی هم بود خوب بودم.polise@

taj [ 1394-06-16 ]
من دچار این حمله شدم ولی متاسفانه بامراجعه به متخصص قلب باگرفتن نوار قلب ونوار اکو وتست ورزش گرفت وگفت حتما باید آنژیو شوی باکمال تاسف 3متخصص قلب دیگر هم این کارها راکردند وآخر هم مرافرتادند تهران ومرا آنژیو کردند که چندین میلیون هزینه کردم ولی گفتند شما هیچ مشکلی نداری وسالمی ولی تازه فهمیدم حمله هراس داشم که هنوز اکسیژن کم می آورم ونفس کشیدن سخت ودرفضای بسته تمی توانم تحمل کنم وباید در وپنجره ها باز شود.

سعید [ 1394-06-12 ]
سلام دوستان. من 27 سالمه و حدود 7 ساله که دچار این بیماری آزار دهنده هستم. همیشه ترس از این دارم که هر لحظه ممکنه دچار این گونه حملات پانیک بشم. همه تون میدونید که خیلی حس بدیه. آدم فک میکنه به آخر خط رسیده و داره میمیره. امیدوارم که روزی برسه این بیماری دست از سر همه مون برداره

reza [ 1394-06-05 ]
بیماری پانیک بیماری عصر مدرن به حساب میاد آسمان خراشها، هواپیماها سرعت های جنون آمیز ، تونل های وحشت و فیلمهای ترسناک در ابتلا و تشدید این بیماری نقش مهمی ایفا می کند و بهترین درمان این بیماری پناه بردن به دامن طبیعت است یعنی همان طبیعت درمانی خیلیها با استفاده ازین روش و دوری از زندگی شهرنشینی حتی برای مدتی کوتاه بهبودی کامل حاصل کردند شماهم امتحان کنید حتما نتیجه می گیرید

هنگامه مشرفي [ 1394-06-04 ]
مطلب كامل و آموزنده بود

nam [ 1394-05-31 ]
بیایین تو گروه تا بتونیم این استرسارو برطرف کنیم

علی [ 1394-05-21 ]
سلام لینک گروه بیماری و ناراحتی پانیک لطفا شر کنید تا کسی که ازین ناراحتی رنج میبره بتونه عضو بشه بخدا ثواب دارهhttps://telegram.me/joinchat/06583a6901e8430dbe8320ba8ae82f1f

هادی [ 1394-05-19 ]
باسلام خدمت تمامی عزیزان،من 35ساله هستم ومتاهل،بنده مدت 13سال است بااین بیماری گرفتارم،واقعا سخته حرفای همتونو میفهمم،واقعا سخته منم بیشترین ترسم تورانندگی درمسیرهای طولانی وعبور از تونلهای بزرگ و مسافرتهای طولانی مدته .همش میترسم تومسافرت وپشت فرمون اینجوری شم واسه همینه که سالهاست جایی نمیرم واگرم رفتم همش بادلهره بوده ونهایتا یه روز بود ،من خودم 17ساله تو داروخونه کارمیکنم واشنایی کامل با داروها. دارم وچندین بارم واسه درمان اقدام کردم ولی نتجه نداده دیگه خسته شدم به خدا .خدا هممونو شفا بده ،ازاینکه نظراتونو خوندم راحتر شدم ،دوستون دارم ،

سعید [ 1394-05-04 ]
سلام . من هم 4 ماه هست درگیر این بیماری شدم .بخدا هیچکس حالمونو درک نمیکنه و میگن الکی خودتو مریض کردی. ولی واقعیت اینه ک از همه ی کارهای زندگیت عقب میوفتی و گوشه گیر میشی . من شب ها بدجور میشم . گیجی همراه با حالت تهوع و لرزش . ایشالا هممون خوب بشیم . فقط خدا میتونه کمک کنه

یاور ح [ 1394-05-03 ]
سلام به عرض دوستان من یک پرستار هستم .اما ماجرای پانیک من .حدود سه سال عاشق یکی از هم دوره یام بودم وحشت ناک ولی خیانت کرد..و من احساس ترس شدیدی شدم.و اضطراب سختی زندگی من و نابود کرد قبلش بدنسازی می رفتم اگه بگم دومتر قدمه با یه هیکل ورزشکاری بگید داره کلاس می زاره .گاستریت شدیدی هم گرفته بودم همراه با دلهره های که شب ها من و بیدار می کرد از همه چی می ترسیدم قبلش افسردگی اساسی گرفتم بیهوده و احساس پوچی می کردم تا اینکه یه روز قرص زیادی برای معده ام مصرف کردم شبش تپش قلب کوبنده می کردم ترس وحشت من و با سرعت بردن ارژانس دکتر گفت اضطراب من تو عمرم چنین حس مرگی نداشتم دلشوره که هیکل دو متری من شب ها بغل مادرش می خوابید احساس چه شب های دردناکی ترم شروع شد من ترم ۵بودم پرستاری روانم شروع شد با استادم در میون گذاشتم خودمم احساس می کردم حملات اعصابن کتاب روانپرستاری و سایت ها رو خوندم نمی تونستم خودمو قانعه کنم بیماری روانی دارم دردش فقط مسخت شخصیت و واقعیت اش هست نه چیز دیگه حواس پرتی هم گرفته بودم .این روزها داشت تموم می شد اخه تصمیم گرفتم دیگه نیاد بخاطر همین رفتم دکتر و فلووکسامین و متووپرول داد یکی مهار کننده اختصاصی مجدد سروتونین و دیگری کاهش دهنده فشار خون .از عید تا الان دارم مصرف می کنم خدا رو شکر حمله نداشتم فقط شب ها یکم دچار غیر واقعی می کنم.شعر بنویسید هرچی میاد تو مغزتون بیایید عله کله دزفول در خدمت همتونیم ابخیلی سردی داره خصوصن الان که تابستون برا روح خیلی عالیه .به کوه برید با دوستاتون بدنسازی خیلی براش مفیده بعد تمرین فشارو میاره پایین به عروسی ها برید غذای عروسی ها خیلی خوشمزه است حتمن یه مادر بزرگ دارید به دیدارش برید هر هفته .هر بجه کوچیکی که می بینید باهاش به مهربونی رفتار کنید به امام زاده ها برید اونا واسطه های خوبین فوتبال با همکلاسی ها دبیرستان ..وخلاصه هر چیزی که سطح سروتونین بدنتون و ببره بالا . هیپوتالاموس ما خیلی حساس بخاطر همین کوچکترین ریسفاکتور استرس واکنش بیشتری می ده.تسلیم نشید جنگ جنگ جنگ سروتونین و ببرید بالا درمانش فقط همین تعادلشیمایی مغزمون بهم خورده

فرشید [ 1394-04-31 ]
سلام.میخام یه گروه تلگرامی راه اندازی کنم واس دوستایی که مث خودم با پانیک درگیرن.خیلی میتونیم بهم کمک کنیم. ایدی تلگرام من اینه farshid8193 منو ادد کنین یا بگین من اددتون کنم

مهران55 [ 1394-04-31 ]
bahar خانم گمون کنم شما پانیک ندارید گمون کنم شما(فوبیا) دارید فوبیا از پایک بهتره چون نهایت زمانی که بیماری طول بکشه 5 ساله

شاد [ 1394-04-24 ]
من حالم خیلی بده یهو قلبم میگیره چیکار کنم شماهام اینطوری این

elnaz [ 1394-04-23 ]
bache ha ijad goroooh too viber,,,,

امین [ 1394-04-22 ]
دوستان من هشت ماهه که بخاطر این بیماری همه چیزمو از دست دادم،درد های جسمی و ترس از مرگ بیچاره کرده منو،تازه نامزد کردم بهترین دوران زندگیمو ازم گرفته دارو هم اثر چندانی نداره این روانپزشک ها به یقین کامل این بیماری نرسیدن،فقط خدا کمکمون کنه...

ارغوان [ 1394-04-22 ]
خییییلی این درد وحشتناکه منم دچارش شدم. بعد از ازمایش های زیاد با هزینه های گزاف اینو دکتر متوجه شد.

samira [ 1394-04-22 ]
سلام دوستان عزیز من 33 ساله شاغل و مادر 3 بچه هستم ولی متاسفانه از 17 سالگی دچار پانیک شدم ، 4سال پیش به اوج رسید که با دارو (الپرازولام و سیتالوپرام ) کاملا خوب شدم ولی بعد از زایمان یعنی 2ماه پیش دوباره شروع شد ، به علت شیر دهی دکترفقط اسنترا تجویز کرد، چون خیلی بد خابی و بی خوابی دارم میاد سراغم و دایما فکر میکنم دارم میمیرم، خیلی حس و حال بدیه چون دایما دارم خودمو آروم میکنم که چیزی نیست،

سولماز [ 1394-04-21 ]
من هم دچار این بیماری شدم خیلی شدید بود طوریکه روزی دوبار تو بیمارستان بستری میشوم ولی خوشبختانه از طریق هیپنوتیزم درمان شدم واقعا دست دکترم رو از ایجا میبوسم و امیدوارم تا ابد زنده باشه کاملا درمان شدم دکتر اعصاب بهم گفت تا یک سال این بیماری همراه توست و باید دارو استفاده کنی و منهم علیرغم ترس و دلهره و اضطراب شدید مطلقا اسفاده نکردم چون شنیده بودم داروی اعصاب موقتی و اعتیاد اوره تا اینکه با دکترم اشنا شدم هرکسی راهنمایی خواست با کمال میل در خدمتم تهران هستم شماره تلفنم 44111659 هستش هر راهنمایی خواستین دریغ نمیکنم چون زجرشو کشیدم و درکتون میکنم

مهران55 [ 1394-04-21 ]
کاش میشد یه انجمن تشکیل میدادیم تا از تجربیات هم استفاده کنیم و یا لااقل دو نفر که حال و روز هم رو درک میکنند با هم دوست میشدند

مهران55 [ 1394-04-21 ]
سلام منم یکسالی هست که با این حالات دست و پنجه نرم میکنم همه جور تست دادم(آپنه ی خواب.تست تنفس. ازمایش خون. سی تی اسکن مغز. نوار مغز) جالبه جواب همه هم سالم بود بدتر از همه اینه که اطرافیان محترم شرایطمون رو درک نمیکنند

foroozan [ 1394-04-13 ]
من چندین بار تا بحال دچار این حمله شده ام و همیشه ترس از تکرار ان در روند طبیعی زندگیم اثر خیلی بدی گذاشته بطوری که هر اتفاق بدی را در زندگیم تداعی میکنم و ترس از قرار گرفتن در ان اتفاق و بوجود امدن همان تجربه . استرسی عجیب در من بوجود می اورد و همین اضطراب همیشگی حمله دیگری را بوجود می اورد . خیلی زندگی برایم دشوار شده. ترس از پیری. ترس از مرگ نزدیکان . ترس از رفتن تنها فرزندم از منزلمان . ترس از بیماری ... همه و همه افکارم را تحت تاثیر خود قرار میدهد و حس میکنم در مواجه با اینها حمله دیگری در انتظارم است . متاسفانه زندگی خیلی برایم تلخ شده.

mina_shoaei [ 1394-04-07 ]
پسرم درعرض یکماه گذشته دوسه بار دچار حمله شده اول فکرمیکردیم حالاتش دراثر مصرف ماری جوانا بوده ولی الان متوجه میشم دراثرفعالیت جنسی بوده که این کاراسترس اورا بیشتر کرده و علایم درست در او ظاهر شده

فرزاد [ 1394-04-05 ]
۷ سال پیش تازه سربازیم تموم شده بود. چند شب پشت سر هم این حالت بهم دست داد. از اون شب زندگیم از این رو به اون رو شد. ۷ ساله حالم بده . اصلا انگار تو این دنیا نیستم تو آینه نگاه میکنم انگار خودمو نمیشناسم ... دلم ميخواد ازدواج کنم ولی با این اوضاع نمیتونم

میثم [ 1394-04-03 ]
از دوستان کسی هیپنوتیزم درمانی رو تست کرده?

بانو [ 1394-03-27 ]
سلام .من18 سالمه و الان چهارساله مبتلا به پانيك هستم .خيلي به پزشك و روانشناس مراجعه كردم و خيلي دارو خوردم ولي هنوزم دچارش ميشم با اينكه يكي ازبدترين اتفاقايزندگيمه اما اين بيماريو پذيرفتم و سعي ميكنم باهاش كنار بيام .

دنيز كاوندي [ 1394-03-26 ]
سلام دوستان.به حق همين ماه عزيز ه پيش رو هست براي همه سلامتي جسمي وروحي رو از خدا ميخام واقعا بيماري روحي سختي واقعان درك تون ميكنم مدتي كه حالم روبه بهبوده چون خودم تجربه اين بيماري رو داشتم دوس دارم به هركسي كه اين مشكل رو داره كمك كنم ...بااجازه اقاي دكتر اين شماره من٠٩٠١٩٧٧٤٠٤٢

دنيز كاوندي [ 1394-03-24 ]
سلام مطالب جامع وكاملي هستند توصيه ميكنم هرروز دو عدد موز بخوريدبه بهبودي شماكمك ميكنه. خودم حدود٨ ماه بود كرفتارش بود خداروشكربهترم خيلي خوسال ميشم اكر بهتونم كمك كنم به كسي كه اين مشكل رو داره.٠٩٠١٩٩٧٧٤٠٤٢ اينم شمارم تلبته بااجازه دكتر.

ت [ 1394-03-21 ]
یه مشکل بزرگ این بیماری اینکه کسایی که باهاش درگیر نیستن اصلا نمیفهمن تو چی میگی وچته!!! همش میگن خل شدی؟

ت [ 1394-03-21 ]
چه جالب، فکر میکردم فقط من اینجوریم پنج سالیه دارم زجر میکشم مخصوصا شبا. داروها هم که فقط برای مدت کوتاهی اثر میکنه اونم با کلی عوارض، دیگه به مرحله ای رسیدم که قلب درد ولم نمیکنه، از خدا میخام خودش یه کاری واسه همه کسایی که با این بیماری درگیرن کته. هروز بدتر میشم نمیدونم تا کجا میخاد پیش بره

سپیده [ 1394-03-11 ]
سلام دوستان.منم الان دو ماه که این بیماری رو دارم.خیلی وحشتناکه.من شب ها دچار حمله میشم،جوری بود که میترسیدم شب بشه .تمام دکترهای مشهد رو رفتم تا اینکه بالاخره فهمیدم مشکل من روحی هستش.قرص سرترالین و الانزاپین مصرف میکنم،خدا رو شکر الان آروم شدم.امیدوارم همه دوستان به زودی خوب شن

لیلا عباسی [ 1394-03-06 ]
بسیار بسیار مفید بود. بویژه به دلیل اینکه این اتفاق برای من چند بار رخ داده. البته که هربار بهبودی بعد از مصرف آسپرین اتفاق افتاده. آلپرازولام فقط تاثیر خواب آور داشته و کمکی به بهبود نکرده.

حمیدرضا [ 1394-03-03 ]
همتون رو درک میکنم بدترین حسی ای که یه فرد میتونه داشته باشه حدود ده روز حملات شدید داشتم خیلی راحت درمان میشه راحت تر از اونی که فکرش رو بکنی.... داروی کلونازپام چاره اصلی این بیماری هست ممکنه در مرحله اول دوز کم باشه به دکتر مراجعه کنید و بگید فقط کمی بهتر شدید من الان روزی 2 میلی گرم مصرف میکنم کاملا خوب شدم باورتون نمیشه یک هفته خوابتون خوب میشه بعد دیگه مشکلی ندارید میتونید به همه کارتون تو زندگی رسیدگی کنید

سپیده [ 1394-02-31 ]
سلام دوستان.منم مث شمام.الان ۲ماه که دچار حملات پنیک میشم.خیلی تجربه وحشتناکیه و خیلی ازش می ترسم.بل خوردن سرترالین و الانزاپین که دکتر بهم داده آروم میشم.

سعید [ 1394-02-19 ]
سلام نمیدونم واقعآ چکار کنم لطفآ یکی کمکم کن 09148573176

سولماز [ 1394-01-05 ]
سلام حمله من با یه سردردبسیارشدیدشروع شد وآروم آروم همه علایم طاهرشد خیلی وحشتناکه ولی با مصرف قرصهای افسردگی بهترشدم

سجاد [ 1394-01-03 ]
باتشکرعالی بود.س

sasan [ 1394-01-02 ]
سلام دوستان. همه نظراتو خوندم. نگران نباشید منم مثل شمام :دی 27 سالمه 2 سال پیش اولین حمله بهم دست داد. دیگه دکتری نبود نرفته باشم همه نوع آزمایش هم روم انجام شد خدارو شکر سالم بودم جسمانی :دی اولین بار دکتر قلب گفت مریضیت جسمی نیست. مشکلمم اینه که هر اتفاقی میوفته فکر میکنم دارم میمیرم. مثلا صورتم جوش بزنه فکر میکنم آخر عمرمه :دی روانپزشک واسم سرترالین تجویز کرد که روزی 1 دونه با دوز 50 میخورم ظهر. کاملا خوب بودم تا همین 1 هفته پیش که با همین فکر که دارم میمیرم، دوباره یه حمله وحشتناک بعد 2 سال بهم دست داد. الان 8 روز هست از خونه بیرون نرفتم بدبختانه عید هم هست مطب دکترم بستست :دی اما زیاد نگران نیستم مثل بعضی از دوستانی که اینجا دیدم خیلی ناامیدانه دارن به قضیه نگاه میکنن. می دونم اون لحظه خیلی وحشتناکه و بعدش هم همش منتظر حمله بعدی هستین، اما به این فکر کنین که این اصلا خطری نداره. فقط یه واکنش هست که خودتون بدنتون رو با افکار منفی وادار بهش کردین. ان شاالله حال همگی از جمله خودم خوب میشه توکل به خدا

پروانه [ 1393-12-14 ]
مدت۳سال پنیک هرروزمیشم مثل جهنم وبرزخ میمونه

... [ 1393-11-29 ]
بدترين حسي كه ميشه اسمشو گذاشت ... از زندگي عقب مي موني... و بدترين حالت اينكه خانوادت دركت نكنن... من ٢ماه اين حمله رو تجربه كردم... و ٤ يا ٥ روز طول مي كشه ... و اينكه ١٠ سالم بود اينو تجربه كرده بود ولي اون موقع فكر نمي كردم يه مريضي باشه... خيلي بده ... زندگي تلخ شده

طراحی سایت [ 1393-11-22 ]
ممنونم عالی و آموزنده بود

نام و فامیل :
تلفن :
ایمیل :
متن پیـام :