برخورد با کودک در هنگام ترس چگونه بايد باشد؟
تربيت کاملاً آزاد کودک بدين معني که انجام همه کار و همه چيز برايش مجاز باشد، زمينه شکلگيري شخصيت بيمارگونه و توام با اختلالات متعدد را ميسازد و از طرف ديگر تربيت مستبدانه که سختگيريهاي متعددي را در راه خلاقيت و فعاليت آزاد کودک اعمال ميدارد ميتواند موجب واپسروي (بازگشت به مراحل قبلي در کودکي) در رشد شخصيت کودک گردد. پس به صراحت ميتوان گفت نقش تربيت و شيوههاي فرزندپروري در رشد و شخصيت کودک بسيار حائز اهميت است.
ترسهاي نابهنجار کودک
اين نوع ترسها را در زمره اختلالات اضطرابي دستهبندي ميکنند.
در اين قسمت به ذکر و شرح چند مورد مهم و شايع از اين نوع ترسها ميپردازم.
1- ترس از صداهاي نابهنجار :
اين نوع ترس از بدو تولد در نوزاد ديده ميشود و ميتواند به طريق شرطي شدن و تعميم يافتن جنبه مرضي به خود بگيرد. مثال آن ترس کودکي به نام آلبرت است که در يازده سالگي بدون هيچ گونه ترسي با موش بازي ميکرده است. براي اينکه آلبرت را بترسانند هر بار که براي بازي به موش نزديک ميشد صداي ناهنجاري ايجاد ميکردند. بعد از مدتي آلبرت نسبت به صدا شرطي شد و از موش ميترسيد. ترس آلبرت تعميميافته و حتي در سنين بالاتر از پالتو پوست مادرش و نظاير آن نيز واهمه داشت.
2- ترس به علت تعميم :
کودک بعد از رفتن براي واکسيناسيون و در هنگام واکسن زدن چون فردي که روپوش سفيد به تن داشته براي او درد و ناراحتي ايجاد کرده است زين پس هر جا که روپوش سفيد را ميبيند شروع به گريه ميکند و ترس در او ايجاد ميشود. (هر دو ترس گفته شده عنصر شرطيسازي را همراه دارد، اما بهخاطر داشته باشيد در مثال اول مهم ترس کودک از صداهاي نابهنجاراست.)
3- ترس به علت تقليد :
: يکي از انواع شايع ترس مرضي است. کودک خطر را احساس ميکند در حالي که خطري وجود ندارد. منشاء اين نوع ترس غالباً برادر يا خواهر بزرگتر يا اعضاي خانواده است. کودک با خود فکر ميکند حتماً علتي دارد که ديگران از رعد و برق، تاريکي و حيوانات ميترسند لذا او هم به تقليد از ديگران ميترسد. (مادري کودکش را که از رعد و برق ميترسيد نزد روانپزشک ميبرد و در مصاحبه ميگويد: فکر ميکنم اين يک ترس عادي باشد چون من هم از رعد و برق ميترسم.)
4- ترس به علت تنبيه :
کودک را در تاريکي حبس ميکنند و يا او را به حبس در تاريکي تهديد ميکنند. چون تاريکي وسيلهاي براي تنبيه به شمار ميرود ابتدا کودک را ميترساند و چون کودک به تنهايي در تاريکي ماند کمکم از تنهايي نيز ميترسد و به هر جا که ميرود حتماً بايد کسي همراهش باشد.
5- ترس به علت تجربه قبلي :
ترس ممکن است بر اثر تجربه قبلي باشد. کودکي که شاهد تصادف اتومبيل پدرش بر اثر بياحتياطي فرد ديگري بوده به علت شرطي شدن ممکن است از سوار شدن به اتومبيل بترسد.
کودکي که قبل از خوابيدن فيلمهاي نامتناسب با سنّش را ميبيند ممکن است در موقع تاريکي اتاق خوابش صداهاي شنيده شده را به آمدن دزدان يا آدمکشها تعبير کند و کمکم از تاريکي و تنهايي بترسد.
1- ترس از آلوده شدن به کثافت :
برخي از کودکان از کثيف شدن لباس خود بسيار ترس دارند و حتي اگر قطره آبي بر آن بچکد فکر ميکنند که فاجعهاي رخ داده است. اين حالت همانند هراس است و براي کودک حالت ترس بسيار شديد دارد و نيز در ذهن کودک حالت وسواسگونه نيز دارد.
2- ترس از اشياء تيز و برنده :
اين نوع ترس در واقع ترسي شديد و وسواسي نسبت به اشياء نوک تيز مانند قيچي، سوزن، چاقو و ... است. در اين حالت کودک حتي از نزديک شدن به اين اشياء دچار وحشت ميشود.
3- ترس از مرگ :
کودکاني که دچار ترس از مردن هستند از اين ميهراسند که در اثر ابتلا به کسالتهاي مختلف، زندگيشان به پايان برسد و لذا درباره مردن مرتباً به نحوي وسواسي صحبت و يا سوال ميکنند.
4- ترس از مهد کودک و مدرسه :
ترس از مدرسه و يا امتناع از رفتن به مدرسه حالتي است که کودک از رفتن به مدرسه امتناع ميورزد و در منزل ميماند و به اصرار پدر و مادر هم توجهي نميکند. پافشاري و اصرار پدر و مادر باعث پيدايش علائم عدم تعادل رواني و اختلالات جسماني ميشود.
اين اختلالات معمولاً به صورت دل درد، استفراغ، سر درد، سرگيجه و ضعف ظاهر ميشود و غالباً ادامه پيدا ميکند. نکته حائز اهميت در اين نوع از ترس، از بين رفتن حالات جسماني در روزهاي تعطيل است و بررسي عدم علل عضوي لازم و ضروري است.
اين نوع ترس اکثراً در روزهاي اول ورود به مدرسه، کودکستان يا مهدکودک اتفاق ميافتد و در اکثر موارد پس از چند روز از بين ميرود. اين حالت از ترس بسيار شايع است و به همين دليل به بررسي علل احتمالي پيدايش آن ميپردازيم.
علت بيماري ممکن است از اشکال تطابق کودک با محيط مدرسه، آموزگار و همشاگرديها باشد يا اينکه اشکالات جسمي موجب ناراحتي او در معاشرت با سايرين شود و يا مسائل مثل ضعف شنوايي يا بينايي باعث ترس از مدرسه باشد. مطالعات نشان دادهاند که در بيشتر موارد علت مربوط به مدرسه نبوده بلکه ترس و اضطراب کودک ناشي از جدا شدن از مادر و تنهايي است و به همين دليل احساس عدم امنيت ميکند.
بين اين کودکان و مادرانشان وابستگي شديدي وجود دارد. اين کودکان در منزل با قدرت، نترس و فعالاند و در محيط خارج برعکس ترسو، غيرفعال و وابسته به والدين خود هستند.
نبودن عواطف مادري و بخصوص تغيير در رفتار مادر و حق تصورات دوران کودکي مبني بر اينکه مادر ديگر او را دوست ندارد ممکن است يکي ديگر از علل اصلي امتناع از رفتن به مدرسه باشد.
ترس، اضطراب و هراس :
هر 3 اين مفاهيم از يک ريشهاند و تنها در ميزان شدت و منبع بهوجود آورنده با هم داراي تفاوت هستند. تمامي ترسهاي نابهنجار و يا اختلالات اضطرابي شايع در کودکان که مطرح شد ميتواند داراي شدت و ضعف باشد. پس تعيينکننده اينکه آيا اين حالت اختلال محسوب ميشود يا نه بستگي به شدت آن دارد.
ترس و ديگر اختلالات :
کودکان متبلا به ترس غالباً علاوه بر واکنش ترس علائم ديگري نيز از خود ظاهر ميسازند. شايعترين آنها عبارتند از اختلال در خواب، پرخاشگري ، ناخن جويدن، شب ادراري و لکنت زبان.
درمان :
همانطور که قبلاً اشاره شد بسياري از ترسها لازمه دوران رشد کودک است و با طي شدن زمان خودش به شرط برخورد سالم محيط به سر خواهد آمد. پس نقش تربيت و اصول فرزندپروري بسيار حائز اهميت است. براي درمان کودکان مبتلا به اضطراب و هراس نخست بايد علت اختلال را برطرف کرد. در معالجه اين کودکان بايد به کودک توجه شود نه به ترس.
ترسهاي طبيعي و لازمه دوران رشد کودکان
ترس در کودکان
آدرس مطب : اصفهان ، خیابان آمادگاه ، ساختمان سپاهان ، طبقه 4
تلفن : 32241146 - 031